نوروز 97
عید امسال هم مثل سالهای قبل کنار مادر و بابابزرگ بودیم ، البته واسه ما یه جور دیگه بود!! آخه یه تربچه ی خوشمزه به جمعمون اضافه شده بود و کلی عشق میکردیم باهاش... نه فقط ما، همه😊!
اره، روشا💕 خواهریه رها، که دیگه هشت ماهه که رها رو حسابی سرگرم کرده و کلی روزهای خوب ساخته براش😊
نوروز و تعطیلات امسال خیلی خوب بود و حسابی بهمون خوش گذشت. روزهای اول که سیرجان بودیم و با عمه ها و عموها حسابی خوش گذروندیم و تو هم با عسل و یاسین و طاها، بعد هم راهی کرمان و چند روز آخر هم گوغر بودیم. تعطیلات خیلی خوبی بود و هر چقدر از بودن کنار کسانی که عاشقشونم بگم، کم گفتم... دیدن مامان جون و بابا جون و خاله و دایی ها، مهمونی هامون و بازی ها و خنده ها یه خاطره فراموش نشدنی بود.. مخصوصا سیزده بدر، که با اومدن بابایی، جمعمون جمع شد و بیشتر خوش گذشت.
رهایی هم که حسابی کیف کرد، از بودن تو طبیعت و بازی با ترنم و ریحانه😊
یه روز هم سیرچ رفتیم و کلی شیطونی کردی و تا همون لحظه ی اخر تو باغ بودی و تاب بازی و بدو بدو..😊😙
و اما عکس ها..
عکس های روشا رو تو وبلاگ خودش میذارم، اینجا فقط اونایی که با همین😉😙
آخه چقدر عشقین شما دو تا💜💓💗
عروسک مامان بودی تو💜💜
عاشق این عکسم... اون لبخند ناز رها و روشایی که این روزها عاشق کفشه😉
رها و پسر عموها... یاسین و طاها😊
قربون اون لبخندت مامانی😍😙
رها و ترنم و تابش😍😙
عاشقتم رهایی😙😙😙
یه روز خوب با دایی و بابا و روشا.. باغ شازده ماهان😊
عکس های سیرچ و چند تا عکس خوشکل دیگه رو تو یه پست دیگه برات میذارم😍😘